به مناسبت سالروز درگذشت آیت ا... کاشانی، بار خاطر بریتانیا ،یار شاطر مردم و مصدق

آیت‌ا... سیدابوالقاسم کاشانی، یکی از برجسته‌ترین شخصیت‌های دینی و سیاسی در تاریخ معاصر ایران محسوب می‌شود. بی‌تردید، این عالم شجاع، خوش‌فکر و صریح‌اللهجه، نقشی بی‌بدیل در یکی از مهم‌ترین وقایع تاریخ ایران، یعنی نهضت ملی شدن صنعت نفت داشته است. با وجود شبهاتی که گاه از سوی برخی نویسندگان درباره نقش و جایگاه آیت‌ا... کاشانی در این واقعه تاریخی مطرح می‌شود و تلاش‌هایی که برای انکار تلاش‌های وی در این زمینه صورت می‌گیرد، هرگز نمی‌توان منکر نقش محوری او در نهضت شد. واقعیت آن است که دکتر مصدق و دیگر دست‌اندرکاران امور اجرایی نهضت ملی شدن صنعت نفت، بدون حمایت‌های بی‌دریغ آیت‌ا... کاشانی و حضور مداوم او در صحنه، بخش عظیمی از نیروهای حامی خود را که از طبقات فرودست و مذهبی جامعه تشکیل می‌شدند، در اختیار نداشتند. حتی هنگامی که میان سران نهضت درگیری ایجاد شد و در پی آن، دوستان دکتر مصدق، یک به یک او را ترک گفتند، آیت‌ا... کاشانی تنها کسی بود که با وجود همه کدورت‌ها و نارضایتی‌ها از عملکرد دکتر مصدق و صرفاً برای حفظ دستاوردهای نهضتی که با تلاش‌های شبانه‌روزی ملت به نتیجه رسیده بود، نخست‌وزیر را از قطعی بودن کودتا آگاه کرد. آیت‌ا... کاشانی، تا چند سال‌بعد از کودتای 28 مرداد 1332 زیست؛ او در 23 اسفندماه سال 1340، در گوشه‌نشینی و عزلت، بدرود حیات گفت. روح بزرگ و جهادگر آیت‌ا... سیدابوالقاسم کاشانی، در سال 1264 هـ.ش، 19 سال پیش از پیروزی انقلاب مشروطه و 93 سال قبل از پیروزی انقلاب اسلامی، در شهر تهران متولد شد؛ 16 ساله بود که همراه پدرش، آیت‌ا... سیدحسین کاشانی که از مراجع آن دوره محسوب می‌شد، به عتبات سفر کرد و در نجف اشرف، رحل اقامت افکند و از درس بزرگانی همچون آخوند خراسانی بهره برد. آیت‌ا... کاشانی در 25 سالگی به درجه اجتهاد رسید؛ اما این افتخار، تنها وجه شخصیت او نبود؛ آیت‌ا... کاشانی در زمره علمایی قرار داشت که جهاد علیه استعمار و تلاش در زمینه بیرون راندن اجانب از ممالک اسلامی را، وظیفه‌ای شرعی می‌دانست که تعطیل بردار نیست. دوران حضور وی در عراق با اضمحلال امپراتوری عثمانی و قیمومت انگلیس بر این کشور، مصادف شد. آیت‌ا... کاشانی در قیام 1914 و 1917 عراق که در پی تصرف بصره و مناطق جنوبی عراق توسط نیروهای انگلیسی‌ آغاز شد، حضوری فعال و مؤثر داشت. نکته جالب توجه این‌جاست که او، فقط به صدور فتوا و حمایت مادی و معنوی از قیام بسنده نکرد؛ بلکه سلاح به کف گرفت و رودررو با استعمارگران انگلیسی، به نبرد پرداخت. هرچند این قیام گسترده، به دلیل ضعف نظامی راه به جایی نبرد، اما برگی زرین در تاریخ مبارزات ضداستعماری ملت‌های مسلمان را رقم زد. آیت‌ا... کاشانی، پس از پایان یافتن این قیام نافرجام، تحت تعقیب انگلیسی‌ها قرار گرفت و به ناچار به ایران بازگشت. آیت‌ا... کاشانی و مسائل ایران برخلاف تصور برخی مورخان، ارتباط آیت‌ا... کاشانی با مسائل ایران، به دوران ملی شدن صنعت نفت و حتی دوره پهلوی اول و وقایع مربوط به کشف حجاب، محدود نمی‌شود. او از دوران مشروطیت و هنگامی که در سنین جوانی به سر می‌برد، به عنوان شاگرد باهوش و خوش‌قریحه آخوند خراسانی، سمت مشاور وی را برعهده داشت. روایت‌ها و اسنادی در دست است که نشان می‌دهد آیت‌ا... کاشانی، در آن دوران، در نوشتن برخی اعلامیه‌ها و ارائه پیشنهادهای مؤثر به آخوند خراسانی، نقشی مهم و محوری داشته است. او پس از ورود به ایران، بعد از قیام نافرجام عراق، مورد توجه عموم مردم تهران قرار گرفت و با وجود محدودیت‌های شدیدی که پهلوی اول برای روحانیان ایجاد کرده بود، توانست اقداماتی را در زمینه حفظ فرهنگ و شعائر اسلامی انجام دهد. قضیه مخالفت صریح آیت‌ا... کاشانی با کشف حجاب و پاسخ تُند وی به مأموران رضاخان، شهرت فراوانی دارد. با فرار شاه در شهریور 1320 و به وجود آمدن جو مساعد برای شروع فعالیت‌های تبلیغی، آیت‌ا... کاشانی وارد میدان شد و با این‌که از سوی نیروهای انگلیسی تحت تعقیب بود و در نهایت بازداشت شد، مردم تهران او را به عنوان نماینده خود در مجلس شورای ملی برگزیدند. این واقعه، فصل جدیدی از فعالیت‌های سیاسی آیت‌ا... کاشانی را رقم زد. قطع دست استعمار اواخر دهه 1320، هنگامی که جامعه در تب و تاب فعالیت‌های سیاسی احزاب و گروه‌های مختلف گرفتار بود، پیشنهاد مهمی در مجلس شورای ملی مطرح شد: ملی شدن صنعت نفت. آیت‌ا... کاشانی یکی از پشتیبانان اصلی این طرح بود؛ طرحی که می‌توانست به قطع دست انگلیسی‌ها از سرمایه خداداد مردم مسلمان ایران بینجامد. او وظیفه مطرح کردن این مسئله در جامعه و آگاه کردن مردم از آن را برعهده گرفت. واقعیت آن بود که با وجود فعالیت احزاب و گروه‌های مختلف در جامعه، هیچ‌ شخصیتی به اندازه آیت‌ا... کاشانی که دارای اعتبار دینی و سیاسی در جامعه بود، نمی‌توانست مردم را برای اجرای این طرح با دولت و مجلس، همگام و همراه کند. از آن زمان بود که اعلامیه‌های او، فضای جامعه را پرنشاط کرد و دولتمردان توانستند در پرتو این نشاط، دست به اقداماتی مؤثر برای ملی کردن صنعت نفت بزنند. مقدمه یک قیام تاریخی اما هنوز اتفاقات مهمی پیش رو بود. روز 25 تیرماه سال 1331، دکتر مصدق پس از سه ساعت مذاکره با شاه، استعفا کرد. علت این اقدام، مخالفت شاه با تصدی وزارت جنگ توسط وی بود. مصدق در متن استعفای خود نوشت:«با وضع فعلی، ممکن نیست مبارزه‌ای را که ملت ایران شروع کرده‌است، پیروزمندانه خاتمه دهد.» او برای استعفا با هیچ‌کدام از سران نهضت مشورت نکرده‌بود. پس از استعفای دکترمصدق، تلاش مخالفان نهضت ملی شدن صنعت نفت و نیز دربار، برای کسب دوباره قدرت، شدت یافت. «اشرف پهلوی»، خواهر شاه، که ظاهراً خارج از کشور بود، خود را به تهران رساند و با احمد قوام برای تصدی پست نخست‌وزیری، وارد مذاکره شد. استعفای بدون اطلاع دکتر مصدق، نمایندگان فراکسیون نهضت ملی مجلس را هم با تردید برای ادامه کار روبه‌رو کرد. عجله برخی نمایندگان وابسته به دربار برای معرفی نخست‌وزیر جدید به قدری بود که روز 26 تیرماه، در حالی که تعداد نمایندگان حاضر به حد نصاب نرسیده و جلسه رسمیت پیدا نکرده‌بود، اقدام به رأی گیری و با 40 رأی موافق، به نخست‌وزیری احمد قوام، ابراز تمایل کردند. شاه نیز بر اساس همین رأی تمایل، فوراً، فرمان نخست‌وزیری قوام را صادر کرد. به این ترتیب، روز 27 تیرماه سال 1331، احمد قوام به نخست‌وزیری رسید. او بلافاصله پس از رسیدن به نخست‌وزیری، اعلامیه شدیداللحنی با عنوان «کشتیبان را سیاستی دیگر آمد و سیاست از دین، بعد از این، جدا خواهدبود» صادر کرد. آوردگاه 30 تیر آیت‌ا... کاشانی مردم را به قیام فراخواند. قوام ابتدا سعی کرد با آیت‌ا...کاشانی به توافق برسد؛ حتی پیشنهاد کرد که 6 نفر از وزرای کابینه، توسط وی انتخاب شوند؛ اما او حاضر به پذیرش نخست‌وزیر بودن قوام نشد. روز 29 تیرماه 1331، آیت‌ا...کاشانی طی مصاحبه‌ای با خبرنگاران رسانه‌های داخلی و خارجی گفت:«تا خون در شاهرگ من و این ملت است، زیر بار این نمی‌روم که قوام بر ما حکومت کند. ما یک خوشحالی داریم که صنعت نفت ملی شده و بالاتر از آن بیداری و شهامت ملت است که از جان خود در راه وطن و استقلال مضایقه نمی‌کنند.» او با اشاره به اعلامیه شدیداللحن قوام، تأکید کرد:«آقای قوام لیاقت و استعداد نخست‌وزیری را ندارد. یک مشت جنایتکار، دزد و خائن می‌خواهند او را وسیله‌ای برای چپاول و غارت و برای مسلط کردن مستعمرین انگلیسی قرار بدهند.» آیت‌ا...کاشانی، با ارسال نامه‌ای به «حسین‌علاء»، وزیر دربار، نوشت:«اگر در بازگشت دولت مصدق، تا فردا، اقدام نکنید، دهانه تیز انقلاب را با جلوداری شخص خودم متوجه دربار خواهم کرد.» زمانی که خبر واکنش «آیت‌ا...کاشانی» به گوش مردم رسید، موج اعتراض سراسر کشور را فرا گرفت. به این ترتیب، قیام سرنوشت ساز 30 تیر، باعث سقوط دولت قوام و نخست‌وزیری دوباره دکتر مصدق شد.